از این روزگار دلم گرفته
ارسال در تاريخ چهارشنبه 22 آذر 1391| توسط sahdoon | نسخه قابل چاپ | تعدا بازدید 81
این شعر و نوشته ها رو هم توی دفتر حسابداری صنعتی که تو مدرسه یادداشت کرده بودم ، پیدا کردم.
الآن از اون موقع چهار سال می گذره.
این شعر رو هم به یاد دوست دختر سابقم نوشتم که از هم جدا شده بودیم.
گلستان قلبم را شبی طوفان بُرد
گل ستاند قلم آنان، شادی هایم با آن مُرد
با تقدیر چه میشه کرد؛ که تا این حد مرا تحقیر کرد
مگراینگونه دوست داشتم ؛قبل از اینکه کالبدی بی جان باشم
از این روزگار چقدر من سیرم
بی وفا رفت و من دل اسیرم
گفت میرم ولی برمیگردم
تو آخر حرفاش گفت دورِت بگردم
ناراحت نباش ،نذار اشکام بیاد پایین، منِ گُل که پیشتم
گوشی رو گذاشت ،قبل از اینکه بشنوه از من که پیش مرگتم
نماند صبرم ،نه یک روز و هفته و ماه، تا رسید فصل سفید
آمد خبرم که نوروز هفته ی آخر سفره ام سیاه است و آنان سرخ و سفید
با تقدیر چه میشه کرد ؛
که تا این حد مرا تحقیر کرد
مگر اینگونه دوست داشتم
قبل از اینکه کالبدی بی جان باشم.
ولی واقعاًخیلی سخت و زجر آوره که شبا با این فکر به خواب بری که آیا فراموش شده هستم یا نه؟؟؟؟
این شعر رو هم به یاد دوست دختر سابقم نوشتم که از هم جدا شده بودیم.
گلستان قلبم را شبی طوفان بُرد
گل ستاند قلم آنان، شادی هایم با آن مُرد
با تقدیر چه میشه کرد؛ که تا این حد مرا تحقیر کرد
مگراینگونه دوست داشتم ؛قبل از اینکه کالبدی بی جان باشم
از این روزگار چقدر من سیرم
بی وفا رفت و من دل اسیرم
گفت میرم ولی برمیگردم
تو آخر حرفاش گفت دورِت بگردم
ناراحت نباش ،نذار اشکام بیاد پایین، منِ گُل که پیشتم
گوشی رو گذاشت ،قبل از اینکه بشنوه از من که پیش مرگتم
نماند صبرم ،نه یک روز و هفته و ماه، تا رسید فصل سفید
آمد خبرم که نوروز هفته ی آخر سفره ام سیاه است و آنان سرخ و سفید
با تقدیر چه میشه کرد ؛
که تا این حد مرا تحقیر کرد
مگر اینگونه دوست داشتم
قبل از اینکه کالبدی بی جان باشم.
ولی واقعاًخیلی سخت و زجر آوره که شبا با این فکر به خواب بری که آیا فراموش شده هستم یا نه؟؟؟؟
به این مطلب امتیاز بدهید:
موضوعات مرتبط با این مطلب :
____________________________________________________
برچسب ها: نوشته های جدایی,نوشته های عارفانه,عشق گمشده,سعدون,www.sahdoon.com,sahdoon
برچسب ها: نوشته های جدایی,نوشته های عارفانه,عشق گمشده,سعدون,www.sahdoon.com,sahdoon