طرز نوشتن فیلمنامه، فیلمنامه نویسی
قسمت اول : فیلم نامه چیست؟
راهنما یا طرحی برای فیلم ؟ یک نقشه ؟یک نمودار؟
مجموعه ای صحنه که با توضیحات و گفتگو بیان می شوند؟
تصاویری که روی کاغذ کنار هم قرار گرفته اند؟ مجموعه ایده ها؟
تا دورنمای یک رؤیا؟
فیلم نامه , داستانی است که به وسیله تصاویر بیان می شوند.فیلم نامه در مورد شخص یا اشخاصی در مکان یا مکان هایی ، در حال انجام کار یا کارهایشان است.
همچون هر داستان، داستان فیلم دارای شروع ، میان و پایان مشخصی است.اگر می خواستیم فیلم نامه را در چند خط در بیاورید: چیزی مثل این می شد؛
شروع............آغاز........از صفحه 1 تا 30
میان ..........رویارویی.......از صفحه 30 تا 90
پایان.........گره گشایی .........از صفحه 90 تا 120
تمام فیلم نامه های سینمایی ، دارای این ساختار خطی هستند.
بخش اول یا شروع
طول فیلم نامه (فیلم سینمایی) به طور معمول دارای 120 صفحه یا برابر دو ساعت فیلم است.یک صفحه از فیلم نامه حدوداً برابر یک دقیقه از فیلم است.
بخش اول تقریباً شامل 30 صفحه است.
تقریباً سی صفحه فرصت داریدتا داستان را بنا کنید.هر وقت فیلمی می بینید معمولاً آگاهانه یا غیر آگاهانه بعد از مدتی از شروع فیلم تصمیم می گیرید که از فیلم خوشتان می آید یا بدتان می آید . این بار که به دیدن فیلمی می روید ، ببینید چقدر طول می کشد تا بفهمید از فیلم خوشتان می آید یا نه . این کار حدوداً ده دقیقه طول می کشد و این همان ده صفحه ی اول فیلم نامه است.پس در طی ده صفحه اول فیلنامه باید بی درنگ بیننده را با یه موضوع جلب کنید.
تقریباً ده صفحه فرصت داریدتا بیننده بفهمد در فیلمنامه شخصیت اصلی کیست . قضیه داستان چیست و موقعیت چیست.به عنوان نمونه در فیلم محله ی چینی ها در صفحه ی اول فیلم نامه می فهمیم که جک گیتس (جک نیکلسون)کاراگاه خصوصی گمنامی است که خصوصیات او تحقیقات محرمانه است در صفحه پنج با خانم مالوری (دایان لد)آشنا می شویم که می خواهد جک را استخدام کند.تا بفهمد شوهرش با کدام زن رابطه دارد .این نیروی نمایشی فیلم نامه است که داستان را از شروع تا پایان به پیش می راند.
در انتهای بخش اول یک نقطه عطف وجود دارد.نقطه عطف حادثه یا رویدادی است که در داستان فیلم چنگ می اندازد و آن را به جهت دیگری پرتاب می کند این رویداد معمولاً بین صفحات 25 تا 28 رخ می دهد.
در محله ی چینی ها بعد از اینکه خبر روزنامه ها آقای مالوری را افشاء می کند خانم مالوری واقعی ( فی داناوی )با وکیل خود سر می رسد و تهدید می کندکه ماجرا را پیگیری قانونی خواهد کرد.. اگر او خانم مالوری واقعی است ف پس چه کسی خانم جک نیکلسون را استخدام کرده و چه کسی خانم مالوری تقلبی را اجیر کرده و چرا؟ این رویداد داستان را به جهت دیگری پرتاب می کند. جک نیکلسون باید بفهمد چه کسی برایش تله گذاشته و چرا؟
بخش دوم یا رویارویی
بخش دوم حجم عمده ی فیلم نامه را تشکیل می دهد. این بخش معمولاً بین صفحات 30 تا 90 رخ می دهد.
این بخش به این علت رویا رویی نام داردکه شالوده ی تمام درام ها را برخورد تشکیل می دهد.وقتی توانستید نیاز اساسی شخصیت خود را مشخص کنید، یعنی وقتی فهمیدید او در طول فیلم نامه به چه هدفی می خواهد دست یابد، آن وقت می توانید در سر راه این نیاز موانعی راایجاد کنیدکه شخصیت باید بر آنها چیره شود به این ترتیب برخورد ایجاد می شود.در محله ی چینی ها که یک داستان کارآگاهی است در بخش دوم جک نیکلسون با نیروهایی برخورد می کند که نمی خواهند او بفهمد چه کسی مسئول قتل مالوری و جنجال اب است . مواردی که جک نیکلسون بر آنها چیره می شود. ماجرای نمایشی داستان را تعیین می کند .
نقطه ی عطف بخش دوم معمولاً بین صفحات 85 تا 90 رخ می دهد. در محله ی چینی ها ، نقطهی عطف پایان بخش دوم زمانی است که جک نیکلسون و فی داناوی عاشق یکدیگر می شوند و به فی داناوی تلفنی خبر می دهند که به سراغ دختر خواهرش برود. نیکلسون او را تعقیب می کند و ناگهان در می یابد که دختر ناشناس کیست .؟! این موضوع داستان را به گره گشایی داستان می رساند.
بخش سوم ,گره گشایی
بخش سوم معمولاً بین صفحات 90 الی 120 رخ می دهد بخش سوم شامل گره گشایی داستان است.این بخش پاسخی به این پرسش هاست: داستان چگونه تمام می شود؟ بر سر شخصیت اصلی چه می آید؟زنده می ماند یا میمیرد؟ موفق می شود یا شکست می خورد؟ یک پایان قوی داستان را چنان تمام می کند که به آن احساسی از کامل شدن و پایان یافتن می دهد.
در تمام فیلم نامه ها این ساختار خطی وجود دارد .
اگر به نوشتن فیلم نامه علاقه مندیدباید تمام وقتتان را صرف این کار کنید.در آن صورت هر فیلمی که می بینید برای شما یک فرا گیری که آگاهی شما را از آنچه یک فیلم باید باشد و نباشد. هر تعداد که ممکن است فیلمنامه بخوانید تا آگاهی اتان از شکل و ساختار فیلم بالا برود.
به عنوان تمرین
در موقع تماشای یک فیلم سینمایی ببینیدچقدر طول می کشدتا بتوانید در مورد این که فیلم را دوست دارید یا نه تصمیم بگیرید. وقتی از تصمیمتان نسبت به فیلم آگاه شدیدبه ساعت خودتان نگاه کنید.
اگر به فیلمی برخورد کردید که واقعاً از دیدن آن لذت بردید دوباره ببینیدش . ببینید می توانید بخش مختلف فیلم را در آن تشخیص دهید. توجه کنید که چگونه داستان آغاز می شود. نقاط عطف فیلم را پیدا کنید و ببینیدکه چگونه به گره گشایی منجر می شود.
قسمت دوم : موضوع
موضوع فیلم نامه شما چیست؟درباره چه چیزی است ؟
یادتان باشدکه فیلم نامه شخص یا اشخاصی را در مکانی یا مکان هایی در حال انجام کار
یا کارهایشان نشان می دهد.آن شخص شخصیت اصلی و کاری که انجام می دهدماجرا نام دارد
پس اگر درباره ی موضوع فیلم نامه صحبت کنیم در واقع درباره ی ماجرا و
شخصیت ماجرا صحبت می کنیم.
ماجرا چیزی است که در فیلم نامه اتفاق می افتدو شخصیت کسی است که ماجرا بر او واقع می شود.در تمام فیلم نامه ها ماجرا و شخصیت ماجرا است که به صورت نمایشی در می آیند.
به عنوان نویسنده ی فیلم نامه باید بدانید که فیلم شما درباره ی چه کسی است و بر او چه اتفاقی رخ می دهداین گام اول در نوشتن فیلم نامه است.
هر داستان دارای شروع ، میان و پایانی مشخص است. در فیلم بانی و کلاید؛ شروع داستان ملاقات بانی و کلاید و تشکیل دسته اشان را نشان می دهد. در بخش میانی آنها بانک های متعددی را می زنندو نمایندگان قانون به تعقیب آنان می پردازند.در انتها آنان گرفتار نیروهای قانون شده و در نهایت کشته می شوند. آغاز رویارویی و گره گشاییی هم در اینجا دیده می شود.
وقتی بتوانید موضوعتان را در یک یا چند جمله از نظر ماجرا و شخصیت به طور خلاصه بیان کنید, تازه شروع کرده اید به گسترش و توسعه ی عناصر ساختاری فیلمنامه اتان.
البته ممکن است مجبور شویدصفحات چندی درباره ی داستانتان بنویسیدتا بتوانید عناصر اساسی آن را پیدا کرده و داستان را در چند جمله ی اده خلاصه کنید.ولی نگران نباشید فقط باید همچنان بنویسیدتا بتوانید در نهایت اندیشه ی اصلی داستانتان را به روشنی و خلاصه بیان کنید.
این کار وظیفه ی شماست . اگر ندانید داستانتان در باره ی چیست پس چه کسی باید بداند؟ خواننده؟ بیننده ؟اگر شما نمی دانید درباره ی چه می نویسید,چطور انتظار دارید دیگری این موضوع را بداند؟
نویسنده کسی است که باید برای نمایشی کردن داستان همواره دست به انتخاب و پذیرش مسئولیت بزند.
اگر شخصیت شما از بانک ، قدم زنان بیرون می آید,یک داستان است و اگر دوان دوان خارج می شود داستان دیگریست.
بسیاری از آدمها ؛ اندیشه هایی در سر می پرورانند که می خواهند به صورت فیلم نامه در آورند چطور می خواهید موضو عتان را پیدا کنید.
موضوعتان می تواند ایده ای از نوشته های روزنامه ، خبر تلویزیون یا واقعه ای باشد که بر دوست یا بر شخصی از آشنایان رخ داده .
· بعد از ظهر سگی قبل از انکه فیلم شود مقاله ای در روزنامه بود. وقتی به دنبال موضوعی می گردید ، موضوع هم به دنبال شما می گردد.در نهایت جایی، زمانی موضوع را خواهی یافت, اما احتمالاً زمانی که اصلاً انتظارش را ندارید.
· فیلم نامه ی محله ی چینی ها از ماجرای جنجال آمیز اب لس آنجلس که در یکی از روزنامه های قدیمی به چاپ رسیده بود شکل گرفت.
· فیلم نامه ی اشامپو از وقایع متعددی که بر سر یک آرایشگر معروف هالیوودی آمده بود سرچشمه گرفت.
· راننده تاکسی داستانی درباره ی تنهایی ناشی از رانندگی تاکسی در شهر نیویورک است.
· بانی و کلاید،باچ کاسیدی و ساندس کیدتمام مردان رئیس جمهور از آمهای واقعی و و موقعیت عادی واقعیسرچشمه گرفته اند.
موضوعتان شما را پیدا می کند فقط باید به خودتان امکان بدهید و به آن توجه کنید.
خیلی ساده به خودتان متکی باشید و به دنبال شخصیت وماجرا بگردید.
وقتی بتوانید اندیشه تان را به صورت داستانی از من ، درباره ی این شخص در این مکان و در حال انجام این کار بیان کنید, آن وقت شروع کرده اید به تدارک فیلم نامه اتان.
گام بعدی گسترش موضوع است . باید داستان را بسط دهید و روی شخصیت داستان متمرکز شوید.و جزئیات را مورد تأکید قرار دهید.از هر راه که می توانید موضوع را گرد آوری کنید,این کار همیشه به نفع شماست.استفاده نکردن از اطلاعات بی دلیل در اختیار نداشتنش آزادی را از شما سلب می کند.و همیشه اثر منفی در بر داستان باقی می گذارد.
/*| بسیاری تنها با یک اندیشه ی مبهم و خام ، شروع به نوشتن می کنند.این وضع ، چند صفحه ای بیش نمی تواند دوام بیاورد. زیرا بعد نمی دانید چه کار باید بکنید . عصبانی ، گیج و سر خورده کار را رها خواهید کرد.
فراموش نکنید، تحقیق در نگارش فیلمنامه امری ضروری است.
" پل شریدر" که فیلمنامه ی راننده تاکسی را نوشته ,ابتدا می خواست ماجرای فیلمی را بنویسد که در قطار رخ می دهد. پس سوار قطاری از لس آنجلس به نیویورک شد و وقتی از قطار پیاده شد دریافت که داستانش را پیدا نکرده.
"والد سالت"برای نوشتن فیلمنامه ای درباره ی جنگ ویتنام حدود 200 ساعت با سربازان واقعی مصاحبه کرد.
دونوع ماجرا وجود دارد. درونی و بیرونی
ماجرای بیرونی همچون زدن بانک است.مثل فیلم بعد از ظهر سگی
ماجرای درونی چیزی است که در درون شخصیت داستان رخ می دهد و در این گونه فیلم ها ماجرای رونی مرکز نمایش را تشکیل می دهد. قصه ی عشق ، آلیس دیگر اینجا زندگی نمی کند و شب. شاهکار "آنتونیونی"که درباره ی متلاشی شدن یک زندگی زناشویی است.
فیلم محله ی چینی ها توازن دقیق ماجرایی درونی و بیرونی است.موقعی که جک جنجال اب را کشف می کند و آنچه بر او رخ می دهد به احساسات او نسبت به "فی داناوی " ربط پیدا می کند.
از خودتان بپرسید که چگونه داستانی می نویسید ؟ یک فیلم ماجرای هیجان آور بیرونی؟ یک داستان عشقی یک داستان عاطفی ؟ وقتی تصمیم گرفتید با چه نوع ماجرایی سرو کار دارید می توانید به سراغ شخصیت ها بروید.
اول ؛ نیاز شخصیت داستان را تعیین کنید . شخصیت داستان شما چه می خواهد؟ نیازش چیست؟ چه چیزی او را به سمت گره گشایی داستان می راند؟
نیاز شخصیت داستان به شما هدف مقصد و پایانی برای داستان نشان می دهد.
اینکه چگونه شخصیت داستان به این هدف دست می یابد یا دست نمی یابد, ماجرای داستان را تشکیل می دهد.
بدون برخورد نیازی وجود ندارد، بدون نیاز شخصیتی وجود ندارد ، و بدون شخصیت ماجرایی وجود ندارد.
وقتی شروع به کاوش در موضوعتان می کنید، خواهید دید که همه چیز در فیلمنامه به هم مرتبط است .
هیچ چیز تصادفی یا به دلیل قشنگی در داستان وجود ندارد.شکسپیر می نویسد :
" در سقوط یک گنجشک هم مشیتی خاص نهفته است، برای هر کنش ,واکنشی متضاد و برابر وجود دارد."
واین قانون طبیعی جهان است.. همین اصل در مورد داستان هم صادق است. موضوع فیلمنامه تان موضوع داستانتان را بشناسید.
قسمت سوم : شخصیت
چگونه یک شخصت را خلق کنیم؟
شخصیت چیست؟
چگونه بین شخصیت و کنش هایش و داستانی که بیان می کنید رابطه برقرار می کنید؟
شخصیت پردازی ، شالوده اساسی فیلمنامه است.
قبل از آنکه قلم بر کاغذ آورید باید شخصیت داستانتان را بشناسید.
شخصیت اصلی داستان کیست؟داستان درباره ی چه کسی است؟ اگر داستان درباره ی سه جوان است که بانک می زنند، کدام از این سه جوان شخصیت اصلی است. باید یکی از آنها را به عنوان شخصیت اصلی انتخاب کنید.
ابتدا شخصیت اصلی داستان را مشخص کنید، سپس عوامل تشکیل دهنده ی زندگی اش را به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم کنید.
زندگی درونی شخصیت از زمان تولد تا لحظه ی شروع فیلم است.در این مسیر شخصیت داستان شکل می گیرد.
زندگی برونی شخصیت از شروع فیلم تا انتهای داستان است.
از زندگی درونی شخصیت آغاز کنید .
شخصیت اصلی زن است یامرد ؟ اگر مرد است در شروع داستان چند سال دارد؟ کدام شهر زندگی می کند ؟ کدام کشور؟ تنها فرزند خانواده است یا برادر و خواهری هم داشته ؟ دوران کودکی را چطور گذرانده ؛ خوب یا بد؟ رابطه اش با والدین چگونه بوده ؟ فعال و بگو بخند ، یا درس خوان و گوشه گیر؟
وقتی شروع به شکل بخشیدن به شخصیت از تولد به بعد می کنید خواهید دید که چگونه شخصیت در پوست و گوشت ساخته می شود.
نوشتن عبارت است از توانایی پرسیدن از خود و توانایی پاسخ دادن به آنها.
سپس به جنبه های بیرونی شخصیت بپردازید:
این شخصیت ها چه کسانی هستند و چه می کنند؟ از زندگیشان راضی هستند؟ می خواهند زندگیشان طور دیگری باشد؟ و . . .
شخصیت ها ی نمایشی به سه روش با هم رابطه ی متقابل پیدا می کنند::
یا در بر آورده کردن نیاز های نمایشی خود دچار برخورد و تضاد میشوند
به عنوان مثال : برای خریدن وسایل لازم برای زدن بانک احتیاج به پول دارند,چگونه این پول را بدست می آورند؟ دزدی می کنند یا از کسی قرض می گیرند؟
یا با سایر شخصیت ها وارد یک رابطه می شوند
رابطه ای خصمانه ، دوستان ، یا بی تفاوت. یادتان باشد درام برخورد است
یا شخصیت با خودش دچار برخورد وتضاد می شود
برای مثال : شخصیت اصلی شاید برای اینکه زدن بانک را با موفقیت به اجرا درآورد مجبور باشد بر ترسش ز زندان چیره شود.ترس یک عنصر درونی است که برای غلبه بر آن بایدبا آن روبه رو شد و از آن آگاه شد.
*برای اینکه به شخصیت هایتان جنبه های واقعی و عمقی ببخشید. باید زندگی او را به سه بخش تقسیمکنید : حرفه ای ،شخصی ، خصوصی.
حرفه ای : شخصیت داستان برای امرار معاش چه می کند؟ کجا کار می کند؟ معاون بانک است؟ کارگر ساختمانی است؟ بی کار است؟ دلال است ؟چه شغلی دارد؟
شخصی : آیا شخصیت اصلی مجرد است ؟متأهل است ؟اگر ازدواج کرده ، با چه زنی و چه موقع؟ اجتماعی است یا منزوی ؟ دوستان فراوان دارد یا نه ؟
خصوصی : وقتی شخصیت داستان تنهاست چه می کند؟
یک فیلم نامه نویس همیشه باید خود را به جای همه ی شخصیت ها بگذارد.از خودتان بپرسید اگر جای این شخصیت داستان بودید و در چنین شرایطی بودید چه می کردید ؟
نیاز شخصیت داستان را تعریف و تعیین کنید؟ نیاز شخصیت داستان چیست ؟ یعنی در فیلمنامه اتان می خواهد چه بکند؟
شخصیت ویلیام هولدن در این گروه خشن هنگام راه رفتن می لنگد.این نقص نتیجه ی یک سرقت مسلحانه ی نا فرجام است که چند سال پیش رخ داده .
ماجرا همان شخصیت است.
در هر فیلم نامه دو عامل اساسی وجود دارد:
1 - الگوی شخصیتی فیلمنامه
دراین گونه فیلمنامه ها یک شخصیت مرکزی و برجسته داریم که به او قهرمان فیلم یا نقش اصلی می گویند (ممکن است شخصیتهای اصلی چند نفر باشند مثلاً یک گروه کوهنوردی که راه خود را گم کرده اند و یا چند عاشق که همگی به هم مرتبط هستند.البته در این حالت ها نیز یکی از شخصیت ها را پر رنگ تر از بقیه ترسیم می کنند.)در واقع حوادثی که در ابتدای فیلم رخ می دهند، این هدف را برای او ممکن می سازند.در مورد دومی ؛ مثلاً او دختری را می بیند و خواهان رسیدن به اوست . او یا یکی از اطرافیانش در ماجرا یا دردسری گیر می افتد و حال او باید این ماجرا حل کند.
باقی شخصیتهای موجود در فیلم نامه در ارتباط مستقیم با قهرمان هستند و علت وجود آنها یا سنگ اندازی جلوی پای قهرمان(شخصیت اصلی) یا باز کردن مسیر برای او یا . . . است.
2 – ساختار ماجرایی فیلم نامه
در این نوع ساختار معمولاً یک داستان مرکزی و اصلی داریم . ممکن است چند داستان فرعی ولی مرتبط با داستان اصلی ، در خلال ماجرای اصلی رخ دهند که یا به اصل ماجرا کمک می کنند و یا به جذاب تر شدن آن .
در ابتدای فیلم، شخصیت اصلی ، یک زندگی متعادل و بسامان دارد و به اصطلاح دارد زندگی خودش را می کند (به این نقطه تعادل اولیه می گویند)، اما حادثه ای که در ابتدای فیلم رخ می دهد، تعادل زندگی او را به هم می زندو حال او تلاش می کندتا تهادل راباری دیگر به زندگی اش بازگرداند و آن نابسامانی را باری دیگر بسامان کند .، که ممعمولاً در انتهای فیلم موفق به انجام این کار می شود(این نقطه را تعادل ثانویه گویند)
اما باید توجه داشت تعادل و بسامانی ثانویه با اولیه فرق دارد ، در این حالت یا شرایط و موقعیت فرد نسبت به سابق عوض شده و یا شخصیت ، منش و دیدگاهابش متفاوت شده است.
36نکته فیلم نامه نویسی
1_ فیلمنامه طرحی ساختاری برای فیلم است که هفت جزء اصلی دارد.: داستان ، طرح ، صحنه ، شخصیت ، گفتگو، ماجرای عاطفی و ماجرای فیزیکی .
2_ فیلم هنری دسته جمعی متکی به مهارت هنرمندان و فن سالاران.اما قدرت و استحکام هر فیلم نامه به فیلم نامه اش بر می گردد.
3_ از قبل هیچ زمان معینی برای تشکیل بخش خاصی از روند فیلمنامه نویسی مشخص نکنید، زیرا پیش بینی زمان لازم برای تکمیل هر مرحله بسیار سخت است.
4_ با آگاهی از پایان داستان خط سیر تکاملی خاصی در اختیار دارید، که از شروع تا گره گشایی را می توانید دنبال کنید.شما قبل از تعیین مقصدی در ذهن ، همینطور سوار ماشین نمی شوید و بروید.این منطق در مورد داستان یا فیلم نامه نویسی نیز صدق می کند.
5_ هر چه بیشتر بنویسید ، راحت تر می نویسید.این در مورد تکامل فیلمنامه نیز صادق است.تجربه باعث صیقل دادن و مهارت و حس غریزی شما می شود و اعتماد به نفستان را تقویت می کند.
6_ تا وقتی کاملاً آماده نشده ایدشروع به نوشتن اولین دست نویس فیلمنامه نکنید.تا وقتی دست نویس فیلم نامه کاملاً تشکیل نشده ، برای پرداخت ، تصحیح و بازنویسی آن توقف نکنید.
7_ یکی از هیجان انگیزترین لحظات عمر یک نویسنده ، کشف فکر اولیه داستان است . مرحله ی قبلی اغلب هفته ها یا ماه های پردردسر و بی نتیجه ای بوده است.آنگاه نویسنده گام به گام و مرحله به مرحله جزئیاتش را می نویسدتا عناصر کلیدی مشخص شوند. در این مرحله عناصر کلیدی نه پرورش یافته اند و نه کاملاً مورد تشخیص قرار گرفته اند.وقتی مفهوم داستان شکل گرفت، روند خلاصه منحصر به فرد در سراشیبی می افتد و به تدریج سرعت می گیرد.
8_ در پیروی از روش فیلم نامه نویسی یادتان باشد که تا وقتی از موضوعی مطمئن نشده اید کار را شروع نکنید.آنوقت درک خاصی از روند کار نخواهید داشت. با پایبندی این مطالب می توانید تا رسیدن به هدف بر هر مانعی غلبه کنید.
9_ پیش از آنکه بتوانید خود را آماده نوشتن فیلم نامه کنید، باید موضوعی معین ،یعنی یک ماجرا و یک شخصیت داشته باشید.پیش از آنکه فیلمنامه را شروع کنیدباید موضوعی را _یعنی آنچه فیلمنامه درباره ی آن است_بر حسب شخصیتی که مسیر ماجرای دراماتیک را طی می کند بشناسید.
10_ نوشتن فیلم نامه مثل کوهپیمایی است. در حین صعود فقط سخره های پیش رو و صخره های پشت سرتان را می توانید ببینید.نمی توانید ببینید که از کجا آمده ایدو به کجا می روید.این اصل هنگام نوشتن نیز صادق است.
11_ شما درباره ی چه می نویسید؟آنرا روی کاغذ بیاورید.ابتدا ممکن است چند صفحه شود.آنرا به چند جمله کاهش دهید و بر موضوع و ماجرا و شخصیت متمرکز شوید.شاید برای جدا کردن اجزای داستان چند روز فکر کردن لازم باشد.نگران مدت زمان آن نباشیدفقط اینکار را انجام دهید.
12_ ساختار مهمترین عنصر فیلمنامه است.نیرویی است که همه چیز را در کنار هم نگه می دارد.اسکلت ،ستون فقرات و شالوده است، بدون ساختار؛ داستان ندارید و بدون داستان ؛فیلم نامه ای نخواهید داشت.
13_ فیلمنامه خوب خط سیری قوی برای ماجرای دراماتیک دارد، رو به جایی دارد، به جلو حرکت می کند و گام به گام به سوی گره گشایی می رود.
14_ ساختار دراماتیک عبارت است از : ترتیب خطی حوادث مرتبط، ماجراهای فرعی و وقایعی که به گره گشایی دراماتیک ختم می شود.
15_ شخصیت خوب ، قلب،روح و سیستم اعصاب فیلمنامه شماست.تماشاگر عواطف و احساسات را از طریق شخصیت های شما تجربه می کند.
16_ وقتی شخصیت هایتان را خلق می کنید،باید درون و بیرون ، آرزوها ، ترسها ،و رویا ها ، چیزهایی را که دوست دارند و چیزهایی را که دوست ندارند، پس زمینه و چگونگی عادات رفتاریشان را بشناسید.
17_ چهار عنصر باعث ایجاد شخصیت خوب می شود.این چهار عنصر عبارتند از؛ نیاز دراماتیک ، دیدگاه ، تغییر ، طرز برخورد.
18_ نیاز دراماتیک عبارتست از آنچه شخصیت طی فیلمنامه می خواهد بدست آورد، ببرنده شود.ازآن خود کند و به آن برسد.
19_ دیدگاه یعنی شیوه ای که شخصیت دنیا را می بیند.یک شخصیت همیشه یک دیدگاه معین را ابراز می دارد.چنین شخصیتی فعال است و فقط واکنشی از خود نشان نمی دهد، بلکه براساس دیدگاهش عمل می کند.
20_ یک شخصیت موفق همیشه در طی داستان تغییر می کند.
21_ آگاهی از طرز برخورد شخصیت به شما اجازه می دهد که به شخصیت ها بُعد ببخشید.طرز برخورد شخصیت ممکن است که مثبت باشد یا منفی ، سلطه گر باشد یا سلطه پذیر ،انتقادی یا خنثی.در باره طرز برخورد شخصیت فکر کنید.
22_ ساختار دراماتیک را می توان چنین تعریف کرد.: ترتیب یافتن خطی رخداد ها به هم ، ماجراهای فرعی یا رویدادهایی که به گره گشایی دراماتیک منجر می شوند.
23_ ماجرا چیزی است که در فیلم نامه اتفاق می افتد وشخصیت کسی است که ماجرا بر او واقع می شود.. در تمام فیلمنامه ها این ماجرا و شخصیت ماجرا است که به صورت نمایشی در می آیند.شما به عنوان نویسنده فیلمنامه باید بدانید که فیلم شما درباره ی چه کسی است و بر او چه رخ می دهد.این گام اولیه در نوشتن فیلمنامه است.
24_ وقتی بتوانید موضو عتان را در یک یا چند جمله از نظر ماجرا و شخصیت به طور خلاصه بیان کنید، تازه شروع کرده اید به بسط و توسعه عناصر و شکل و ساختار در فیلمنامه اتان..البته ممکن است مجبور شوید صفحات زیادی در باره ی داستانتان بنویسید تا بتوانید عناصر اساسی آنرا پیدا کرده و داستان پیچیده تان را در یک یا چند جمله ی ساده خلاصه کنید.ولی چندان نگران نباشید ، فقط باید همچنان بنویسیدتا بتوانید اندیشه ی اصلی داستانتان را به روشنی و خلاصگی بیان کنید.
25_ موضوعتان می تواند ایده ای از مندرجات روزنامه ، خبر تلویزیون یا واقعه ای باشدکه ممکن است برای دوست یا فامیلی اتفاق افتاده باشد.وقتی به دنبال موضوعی می گردید موضوع هم به دنبال شما می گردد.در نهایت جایی ، زمانی موضوع را خواهید یافت، اما احتمالاً جایی که اصلاً انتظارش را ندارید.
26_ بسیاری از اوقات ، اشخاص شروع به نوشتن فیلمنامه می کنندو خبر ندارند که به کجا می رود. 10 الی 12 صفحه را صرف پیدا کردن داستان می کنند.و بی آنکه بدانند اشکال از چیست ، فیلمنامه {سست و خسته کننده } می نماید و به این ترتیب گیج و سر در گم هستند.
27_ چیزی که خواننده بر آن دقت می کند شیوه ی کنار هم گذاشتن کلمات بر کاغذ است.: سبک نگارش داستان درباره ی چیست و درباره ی کیست و آیا ماجرا و شخصیت ها در یک بطن دراماتیک قوی بنا شده اند یا خیر.
28_ شما باید به نوشتن عادت کنید . این فرصت را به خود بدهیدکه چند صفحه بسیار بد بنویسید.خودتان مایل باشید که چیزهایی را امتحان کنید.که به دردتان نمی خورد یا گفتگوهای خام دوستانه ، پر آب و تاب یا خسته کننده بنویسید.در این مرحله اصلاً مهم نیست بنشینید و 10 صفحه ی اول فیلم نامه را با تمرکز بر شخصیت اصلی، فرضیه دراماتیک و موقعیت دراماتیک بنویسید . به یاد داشته باشید که طولانی ترین سفرها با نخستین گام آغاز می شود.
29_ به قسمت اول فیلم نامه شروع یا آغاز می گویند . در این قسمت نویسنده فرصت دارد تا داستان را خود بنا کند.در ابتدای فیلم نامه باید بلادرنگ خواننده تان را به موضوع جلب کنید.. در ابتدای بخش اول فرصت دارید تا به خواننده بفهمانید که شخصیت اصلی کیست؟قضیه ی داستان چیست ؟ موقعیت چیست؟
30_ در انتهای قسمت اول یک نقطه ی عطف وجود دارد.نقطه ی عطف، حادثه یا اتفاقی است که در داستانتان چنگ می اندازد و آنرا به جهت دیگری پرتاب می کند.
31_ قسمت دوم فیلم نامه را میانه یا روبه رو می گویند.حجم عمده داستان فیلمنامه در این بخش است.این قسمت به این دلیل روبه رویی نام دارد که شالوده تمام درام ها را برخورد تشکیل می دهد. وقتی توانستید نیاز شخصیت خود را مشخص کنید.یعنی وقتی فهمیدید او در طول فیلمنامه چه می خواهد انجام دهد و هدفش چیست ،آن وقت می توانید در سر راه این نیاز مواقعی خلق کنیدو با این کار برخورد ایجاد کنید.در پایان قسمت دوم هم نقطه ی عطفی وجود دارد که باعث می شود داستان به گره گشایی برسد.
32_ قسمت سوم فیلمنامه را گره گشایی می گویند.این قسمت پاسخی به این سوالهاست: داستان چگونه تمام می شود؟ بر سر شخصیت اصلی چه می آید؟ یک پایان قوی، داستان را چنان تمام می کند که به آن قابلیت درک و حساسی از تمام شدگی بدهد.
33_ وقتی بتوانید اندیشه تان را به صورت موجزی از نظر شخصت و ماجرا بیان کنید، وقتی بتوانید اندیشه تان را به صورت اسمی {داستان من درباره این شخص در این مکان که در حال انجام این کار است}بیان کنید؛ آن وقت شروع کردهاید به تهیه فیلمنامه اتان.گام بعدی ، بسط موضوع است. باید به ماجرا جسمیت بدهید و روی شخصیت داستان متمرکز بشویدتا خط داستانی گسترش یابد و جزئیات،مورد تأکید قرار گیرند.از هر راه که می توانید موضوعتان را گرد آوری کنید. این کار همیشه به نفع شماست.
34_ تحقیق در امر فیلمنامه نویسی مطلقاً امری حیاتی است . هر نوشته ای مستلزم تحقیق استو تحقیق یعنی گردآوری اطلاعات. یادتان باشد که دشوار ترین کار نوشتن این است ، که بدانید چه می نویسید.بسیاری فقط با یک اندیشه ی مبهم و نیم شکل یافته ، شروع به نوشتن می کنن.این وضع فقط 30 صفحه دوام دارد و پس از آن نویسنده باز می ماند.زیرا بعدش نمی داند که چه می خواهد کرد و کجا خواهد رفت ، عصبانی می شود.سر خورده می شود و کار را رها می کند
35_ هرچه بیشتر بدانید بهتر می توانید ارتباط بر قرار کنید.از این رو موقع اتخاذ تصمیم های خلاق از پایگاه انتخاب و مسئولیت عمل خواهید کرد.
36_ تحقیق کردن ، به شخص ایده می دهد، شخص را با آدمها و موقعیت ها و محیط آشنا می کند. به تحقیق می توان به چنان درجه ای از اتکا به نفس رسید که همیشه بر موضوعتان مسلط باشید و از روی انتخاب و نه اجبار یا نا آگاهی عمل کنید.
با ارزوی موفیتتان
نویسنده :سعدون حسین پور
به این مطلب امتیاز بدهید:
موضوعات مرتبط با این مطلب :
برچسب ها: طرز فیلمنانه نویسی,چگونگی نوشتن فیلمنامه,فیلمنامه,سعدون,sahdoon